معنی مرداب و باتلاق
حل جدول
لغت نامه دهخدا
باتلاق. (ترکی، اِ) کلمه ٔ ترکیست، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. مرداب. زمین پر گل و لای که عبور کاروان از آن مشکل بود. (ناظم الاطباء). رجوع به باطلاق شود.
مرداب
مرداب. [م ُ](اِ مرکب) برکه و آبگیر عمیق و پر عرض و طول.(جهانگیری). تالاب و استخر و آبگیر عمیق و پر عرض و طول.(برهان قاطع). غالباً در آب غیر روان استعمال می شودکه ایستاده است و حرکت نمیکند بخلاف آب رود که جنبش و رفتار دارد.(انجمن آرا). آب ایستاده ٔ غیر جاری و ناروان خلیج.(ناظم الاطباء). آب راکد و ساکنی که نه چون رودخانه جریان داشته باشد و نه چون دریا موج، و اغلب بر خلیج های بسیار کوچکی اطلاق می شود که از پیش رفتگی آب دریا در خشکی حاصل شده باشد و پناهگاه بی تموج و آرامی است برای قایق ها و کشتی های کوچک، مثل مرداب غازیان و مرداب انزلی، یا به آبگیر وسیعی اطلاق شود که از تجمع آب رودخانه حاصل شده است چون مرداب گاوخونی. پیش رفتگی کوچک دریا در خشکی.(لغات فرهنگستان).
مرداب غازیان
مرداب غازیان. [م ُ ب ِ](اِخ) رجوع به مرداب انزلی شود.
مرداب پهلوی
مرداب پهلوی. [م ُ ب ِ پ َ ل َ](اِخ) رجوع به مرداب انزلی شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
تعبیر خواب
دیدن مرداب در خواب، نشانه آن است که به علت استفاده نادرست از هوش و استعداد خود به سردرگمی و تردید دچار خواهید شد. - آنلی بیتون
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) = باطلاق: پهنه زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی، رطوبت در آن اشباع شده، به حالت سست و اسفنجی در آمده، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته، یا گیاهانی بر آن روییده است.
معادل ابجد
787